خاندان ابنفهداِبْنِ فَهْد نام خاندانی بزرگ در مکه از فرزندان عبدالله بن محمد ابن عبدالله بن فهد است. فهرست مندرجات۲ - شهرت ۳ - افراد مشهور ۳.۱ - نجمالدین ابوالنصر محمد ۳.۲ - تقیالدین ابوالفضل محمد ۳.۲.۱ - آثار چاپی ۳.۲.۲ - آثار خطی ۳.۲.۳ - آثار یافت نشده ۳.۳ - بدرالدین محمد ابوزرعه ۳.۳.۱ - آثار ۳.۴ - محبالدین ابوبکر احمد ۳.۵ - عبدالرحمان ۳.۶ - نجمالدین عمر ۳.۷ - آثار موجود ۳.۷.۱ - آثار یافت نشده ۳.۸ - محییالدین ابوزکریا یحیی ۳.۸.۱ - آثار ۳.۹ - عزالدین عبدالعزیز ۳.۹.۱ - آثار خطی ۳.۹.۲ - آثار یافت نشده ۳.۱۰ - محبالدین ابوالفضل محمد ۳.۱۰.۱ - آثار چاپی ۳.۱۰.۲ - آثار خطی ۳.۱۰.۳ - آثار یافت نشده ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - اصالتبرای افراد این خاندان نسبتهای علوی، قُرَشی، هاشمی و مکی [۱]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، ج۱، ص۱۷۰، نیویورک، ۱۹۲۷م.
[۲]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۸، ص۲۵، بیروت، ۱۴۰۶ق.
برشمردهاند، و این شاید بدان سبب باشد که آنان را از فرزندان محمد بن حنفیه پسر علی بن ابیطالب (ع) خواندهاند، اما از آنجا که شمار پشتهای این خاندان تا علیبن ابی طالب (ع) از آنچه قاعده معروف نسبشناسی (در هر قرن سه پشت) اقتضا میکند، کمتر است، در صحت چنین انتسابی جای تردید میماند؛ به ویژه اگر دریابیم که مردم مکه نسب این دودمان را به عتبه بن ابی لهب میرساندند [۳]
سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، ج۱، ص۱۷۱، نیویورک، ۱۹۲۷م.
و این نام به تنهایی انگیزه خوبی برای تغییر شجره نامه تواند بود. همه افراد شناخته شده این خاندان شافعی بودهاند، جز عطیه (د ۸۷۴ق/۱۴۷۰م) که سخاوی [۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۵، ص۱۴۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
او را مالکی مذهب دانسته است.۲ - شهرتاشتهار این خاندان بیشتر در سدههای ۸ -۱۰ق/۱۴-۱۶م بود و در این دوره کسانی از آن خاندان در دانش و تجارت بلند آوازه شدند. دانشِ عالمان این خانواده بیشتر در جهت ضبط و ذکر اهمیت سرزمین حجاز (تاریخ محلی) به کار گرفته شده است. برخی از افراد این خانواده برای تجارت به مصر، شام، یمن و حتی هند سفر میکردند. ۳ - افراد مشهوراز فرزندان عبدالله افزون بر کسانی که درباره هر یک از آنان جداگانه سخن خواهد رفت، این افراد در خور ذکرند: حسن بن عبدالله (د پس از ۷۴۰ق) و برادر وی جمالالدین محمد (د ۷۳۶ق) که مدتی نایب [[|نجمالدین طبری]] قاضی مکه بود؛ [۵]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۲، ص۸۰، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۶]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۴، ص۸۲، بیروت، ۱۴۰۶ق.
احمد (د ۷۶۹ق) پسر جمالالدین محمد و قاضی جمالالدین ابوالخیر محمد (د ۷۲۳ق) برادر احمد [۷]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۲، ص۲۹۶، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۸]
ابن حجر عسقلانی احمد، الدرر الکامنة، ج۵، ص۴۵۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق.
این قاضی جمالالدین ابوالخیر ۳ پسر داشت که دو تن از آنان به نامهای عبدالرحمان ملقب به الوجیه و ابوبکر [۹]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۵، ص۴۰۸، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۱۰]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۸، ص۲۶، بیروت، ۱۴۰۶ق.
در طاعون مکه جان سپردند. (جمادی - الاول ۷۹۳)اما بلند آوازهترین دانشمندان بنی فهد از نسل ابوالخیر محمد و از پسر دیگر او نجمالدین محمد هستند: ۳.۱ - نجمالدین ابوالنصر محمدنجمالدین ابوالنصر محمد (ح ۷۶۰-۱۲ ربیعالاول ۸۱۱ق/ ۱۳۵۹-۶ اوت ۱۴۰۸م) در مکه متولد شد و در همانجا تحصیل کرد و از بعضی مشایخ شام و قاهره و اسکندریه اجازه روایت حدیث یافت. از آنجا که جد مادری او شیخ نجمالدین املاک و خانه چندی در اَصفون (در مصر عُلیا) وقف فرزندان خود کرده بود، محمد چند سالی در اصفون اقامت گزید و از این رو فرزندانش، افزون بر نسبتهای پیشین، به اصفونی هم معروف شدند. [۱۱]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۱، قاهره، ۱۳۵۵ق.
وی در ۷۹۵ق/ ۱۳۹۳م به مکه بازگشت و هم در آنجا عمر به سر آورد. [۱۲]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۲، ص۳۳۴، بیروت، ۱۴۰۶ق.
۳.۲ - تقیالدین ابوالفضل محمدتقیالدین ابوالفضل محمد (۵ ربیعالثانی ۷۸۷-۷ ربیعالاول ۸۷۱ق/۱۶ مه ۱۳۸۵-۱۷ اکتبر ۱۴۶۶م)، پسر نجمالدین محمد است. وی در اصفون زاده شد و در ۷۹۵ق همراه پدر به مکه رفت و در آنجا به تحصیل علم پرداخت. او برای سماع حدیث به مدینه و یمن سفر کرد. از شیوخ او در مکه عبدالرحمان فاسی و ابوهریره بن نقاش ، در مدینه، رقیه دختر ابن مزروع و عبدالرحمان زرندی و در یمن مجد لغوی و علی بن ابوبکر ازرق بودهاند. [۱۳]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۱-۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
از استادان بسیاری اجازه گرفت و پسرش در این مورد معجم و فهرست ویژهای پرداخته است. تقیالدین، ابن حجر را در مکه دید و از دانش او بهرهمند شد. او الامتاع را نزد مقریزی خواند و نسخهای از آن را به خط فرزند خود نجمالدین عمر برای خود تهیه کرد. او در کسب علم و ضبط و استخراج مطالب از کتابها بلند آوازه شد و این منزلت برای پسر او نیز حاصل گشت. کسان بسیاری در حجاز از تقیالدین اخذ حدیث کردند. [۱۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۳، قاهره، ۱۳۵۵ق.
توجه به حدیث و سنت از او به فرزندانش منتقل شد و شاید از این روست که گاه در نسبت آنان «الاَثَری» هم دیده میشود. سخاوی در دو نوبت که مجاور مکه بود، او را دیده، از او بهره برده و بسیاری از نوشتههای خود را به او ارائه کرده است. [۱۵]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۳، قاهره، ۱۳۵۵ق.
تقیالدین پیوسته به کار مطالعه و نوشتن سرگرم بود. کتابخانه او در آن زمان در مکه نظیر نداشت و همگان از آن بهرهمند میشدند. او کتابخانهاش را وقف کرد تا پس از مرگش نیز مورد استفاده طالبان علم قرار گیرد. وی طبع شعر نیز داشت. [۱۶]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۳، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۲.۱ - آثار چاپیلحظ الالحاظ ، تنها اثر از نوشتههای تقیالدین است که همراه ذیلهای حسینی دمشقی و سیوطی بر تذکرة الحفاظ ذهبی چاپ شده است. لحظ در واقع ذیلی است بر ذیل ابوالمحاسن محمد بن علی علوی حسینی دمشقی و نام کامل آن لحظ الالحاظ بذیل طبقات الحفاظ است. در این ذیل تراجم به ترتیب زمان فوت صاحبان آنها آمده و بر ۱۲ ترجمه از کتاب ذهبی و ۸ ترجمه از ذیل حسینی مطالبی افزوده شده است. [۱۷]
ابن فهد، تقیالدین محمد، «لحظ الالحاظ»، ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، ج۱، ص ۷۱، ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
۳.۲.۲ - آثار خطی۱. بُغیة الطالب الفالح من مشیخة قاضی طیبة ابی الفتح الصالح . نسخهای از آن در اسکندریه موجود است؛ ۲. حدیث ابی علی الحسن بن عرفه ، یک نسخه از آن در رامپور نگهداری میشود؛ ۳. رساله الكامل على تراجم المكيين و المدنيين الذين اخذ عنهم العلامة على بن خليل اللُبودی ، نسخهای از آن در قاهره موجود است؛ ۴. طرق الاصابه بما جاء فی فضائل الصحابه ، [۱۸]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۳۴۸ق.
نسخهای با نام مختصر اسماء الصحابه به خط مؤلف در الازهر وجود دارد. [۱۹]
ازهریه، فهرست، ج۵، ص۵۴۵.
که ظاهراً همین اثر باید باشد؛۵. عُمدة المُنتحِل و بُلغة المُرتحِل ، در اربعینیات، نسخهای از این کتاب به خط مؤلف در چستربیتی و نیز نسخهای دیگر در قاهره [۲۰]
خدیویه، فهرست، ج۷، ص۶۶۲.
موجود است؛۶. الفتح الربانی لجمیع مرویات الشیخ ابی الفتح العثمانی ؛ [۲۱]
ظاهریه، خطی (حدیث)، ج۱، ص۹۱.
۷. الدرر السَنّیة و الجواهر البَهیّة من الاحادیث النبویه . نسخهای از آن در کتابخانه ملی پاریس موجود است. در انتساب این اثر که به ابوالمحاسن یوسف عضدی اهدا شده، به تقیالدین تردید وجود دارد، زیرا به پسرش نجمالدین نیز نسبت داده شده است. ۳.۲.۳ - آثار یافت نشده۱. الاِبانة مما ورد فی الجعرانه ؛ [۲۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۲. الاشراف علی جمیع النُکَت الظِراف ؛ [۲۳]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۳. اقتطاف النور مماورد فی ثور ، [۲۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
بروکلمان آن را به محمد بن عبدالعزیز، نبیره تقیالدین نسبت داده است که درست نمینماید؛۴. بُشری الوَری مماورد فی حرا ؛ [۲۵]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۵. بهجة الدماثه بماورد فی فضل المساجد الثلاثه ؛ [۲۶]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۶. تأمیل نهایة التقریب و تکمیل التهذیب بالتذهیب ؛ [۲۷]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۷. تحفة الاشراف بمعرفة الاطراف ، در ۳ مجلد؛ [۲۸]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۸. تحفة العلماء الاتقیاء بماجاء فی قصص الانبیاء . [۲۹]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۳۴۸ق.
سخاوی عنوان این کتاب را نخبة العلماء... آورده است؛ [۳۰]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۹. تقریب البعید فیما ورد فی یومی العید ؛ [۳۱]
کوثری، محمد، مقدمه بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، ج۱، ص۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
۱۰. الجُنة باذکار الکتاب و السنه ؛ [۳۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۱۱. الزوائد علی حیاة الحیوان للدمیری ؛ [۳۳]
کوثری، محمد، مقدمه بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، ج۱، ص۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
۱۲. غایة القصد المراد من الاربعین العالیة الاسناد ؛ [۳۴]
کوثری، محمد، مقدمه بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، ج۱، ص۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
۱۳. فی سیرة الخلفاء و الملوک ، در ۲ مجلد؛ [۳۵]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۵۹، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۱۴. المطالب السنیة العوالی بما لقریش من المفاخر و المعالی؛ [۳۶]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۲، ص۲۶۰، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۱۵. النور الباهر الساطع من سیرة ذی البرهان القاطع ، در سیرت نبوی؛ [۳۷]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۹، ص۲۸۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
تقیالدین کتابهایی هم برای آموزش فرزندانش نوشته بود. [۳۸]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۲، ص۳۴۳، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۳۹]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۶، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۴۰]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۱، ص۹۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۳ - بدرالدین محمد ابوزرعهبدرالدین محمد ابوزرعه (۸۰۸ -۸۲۶ق/۱۴۰۵-۱۴۲۳م)، پسر تقیالدین محمد است. او مکه به دنیا آمد و از پدرش و استادان دیگر حدیث و فقه آموخت. هوش و حافظه نیرومندی داشت و در جوانی در مکه درگذشت. ۳.۳.۱ - آثارسه اثر به او نسبت دادهاند که موفق نشد آنها را پاکنویس کند: ۱. رباعیات صحیح مسلم ؛ ۲. معجمِ شیوخ خود؛ ۳. مناقب الامام الشافعی . [۴۱]
فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، ج۲، ص۳۴۲-۳۴۴، بیروت، ۱۴۰۶ق.
۳.۴ - محبالدین ابوبکر احمدمحبالدین ابوبکر احمد (۸۰۹ -۸۹۰ق/۱۴۰۷- ۱۴۸۵م)، پسر تقیالدین محمد است. وی در مکه زاده شد و در همانجا و نیز در مدینه تعلیم یافت. آنگاه به سیاحت پرداخت و به سرزمینهای مختلف، از جمله در ۸۴۰ق/۱۳۳۶م تا کالیکوت و بار دیگر در ۸۴۷ق تا کنبایه در هند رفت. در مکه برای پدر و برادرش و دیگران استنساخ میکرد و آثار بزرگی را به دست خود رونویس کرد. [۴۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۱، ص۹۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
با خدیجه، دختر ابوبکر بن محمد معروف به توریزی (تبریزی) تاجر سلطان، ازدواج کرد. [۴۳]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۷۰، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۴۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۱، ص۹۳، قاهره، ۱۳۵۵ق.
او گاه روایت حدیث میکرد و سخاوی در مکه چیزهایی از وی آموخت، اما پس از مرگ برادرش از روایت حدیث خودداری میکرد. او در مکه درگذشت و در آرامگاه خانوادگی دفن شد. [۴۵]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۱، ص۹۲-۹۳، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۵ - عبدالرحمانملقب به ناصرالدین ابوالفرج (۸۴۱ -۸۷۳ق/ ۱۴۳۷-۱۴۶۹م)، پسر ابوبکر احمد، در کالیکوت هند زاده شد و در ۸۴۴ق همراه پدر به مکه آمد و در آنجا تحصیل کرد. از کسانی چون ابوالفتح مراغی و برهان زمزمی حدیث آموخت و از زرکشی، ابن طَحّان، ابن حجر ، مقریزی و جمال کازرونی اجازه گرفت. در ۸۶۵ق به قاهره رفت و از آنجا بارها به شام سفر کرد و به استماع حدیث پرداخت. وقتی در قاهره بود بسیاری از فضلای مکه به نزدش میرفتند. در نحو و سرودن شعر دست داشت. در قاهره درگذشت و در کنار مقابر صوفیان بَیْبَرسیّه به خاک سپرده شد. [۴۶]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۷۰-۷۱، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۶ - نجمالدین عمرنجمالدین عمر (محمد) (۸۱۲ - ۸۸۵ق/۱۴۰۹-۱۴۸۰م)، پسر دیگر تقیالدین و از سرشناسترین افراد این خاندان است. لقب دیگر او سراجالدین و کنیهاش ابوالقاسم بود. نام نخستین وی محمد بوده است، اما وی را بیشتر عمر میخواندند. در مکه متولد و بزرگ شد. مقدمات قرآن و حدیث و فقه را از پدر آموخت و از استادان مکه و دانشمندان مقیم یا مسافر آنجا، مانند ابوبکر مراغی، عبدالرحمان زرندی، جمالالدین ابن ظهیره و دیگران حدیث و علوم دیگر فراگرفت. پدرش از علمای سرزمینهای دیگر برای او اجازه خواست: از مشایخ اجازه او از مدینه رقیه دختر یحیی بن مزروع، از شام عایشه دختر محمد بن عبدالهادی و عبدالقادر اُرموی، از بیتالمقدس فاطمه دختر ابومحمود و برادرش برهان، از قاهره عزابن جماعه، از زَبید مجد لغوی و از تَعِز جمال ابن خیاط و کسان دیگر از جاهای دیگر بودند. در قاهره از ابن حجر استفاده کرد. در حلب از برهان حدیث شنید. مسافرتهای علمی متعدد به قاهره و حلب کرد و در این گشت و گذارها در هر جا از هر کس ممکن بود، حتی از کسانی که پایه علمی آنان پایینتر از خود او بود، بهره گرفت و در مکه از سخاوی استفاده کرد. نجمالدین از دانشمندانی است که مشایخ زیاد داشت و حدیث و روایت بسیار فرا گرفته بود. [۴۷]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۶- ۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۴۸]
ابن طولون، محمد، القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة، به کوشش محمد احمد دهمان، ج۲، ص۴۵۳-۴۵۴، دمشق، ۱۴۰۱ق.
ابن حجر که با او مکاتبه داشت، از وی خواست تا پس از پدرش تقیالدین ضبط وفیات یمن و مکه را ادامه دهد و نوشتههای خود را در این مورد به نظر او برساند. مقریزی هم از نجمالدین و پدرش به عنوان دو محدث بسیار آگاه حجاز یاد کرده و برای نجمالدین آینده درخشانی پیشبینی کرده بوده است. تقی جراعی، از بزرگان علمای حنبلی مسند احمد بن حنبل را نزد او خواند. سخاوی نیز از نجمالدین استفاده کرد و میان آن دو تا پایان عمرِ نجمالدین مکاتبه برقرار بود. [۴۹]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹-۱۳۱، قاهره، ۱۳۵۵ق.
وی با عایشه دختر عفیف عبدالرحمان بن محمد اصفهانی مکی معروف به عجمی ازدواج کرد. [۵۰]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۲۲۴، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۵۱]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۵، ص۵۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
در آخر عمر به اندک ضعف جسمانی و بینایی گرفتار شد و با اینهمه روش همیشگی خود را از دست نداد. نجمالدین در مکه درگذشت و در مقبره بنی فهد دفن شد. [۵۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۳۱، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۷ - آثار موجودنجمالدین عمر نوشتههای بسیار به جا گذاشت که بیشتر به صورت پیشنویس بود. [۵۳]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
نوشتههای او تاکنون چاپ نشده است.۱. الالحاقات ، رسالهای است مشتمل بر ۱۱ اجازه که شیوخ مختلف نجمالدین برای او نوشتهاند و در هر اجازه نام مشایخ نویسنده آن هم آمده است. این نسخه در رامپور و مورخ ۸۳۹ق/۱۴۳۵م است. این اثر احتمالاً همان المُسَلسلات است که در الضوء سخاوی به آن اشاره شده است؛ [۵۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۲. المعجم ، مجموعه تراجم مشایخ حدیث و اجازات نجمالدین است. تاریخ تألیف این اثر ۸۶۱ق/۱۴۵۷م و تاریخ تحریر نسخه به خط عبدالعزیز فرزند مؤلف ۹۰۶ق است. نسخهای دیگر با ذیلی بر آن در برلین موجود است. سخاوی به این اثر اشاره کرده است. [۵۵]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۲.۳ - آثار یافت نشدهآثار یافت نشده نجمالدین عمر به این شرح است: ۱. اِتحاف الوری باخبار اُمّ القُری ؛ [۵۶]
سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش فرانتس روزنتال، ج۱، ص۷۲، بغداد، ۱۳۸۲ق.
۲. بذل الجهد فیمن سمی بفهد و ابن فهد ؛ [۵۷]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳. التبیین للطبریین ؛ [۵۸]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۴. تذکرة الناسی باولاد ابی عبدالله الفاسی ؛ [۵۹]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۵. الدُّر الکَمین بذیل العِقد الثَمین فی تاریخ البلد الامین ، ذیلی است بر تاریخ مکه فاسی؛ [۶۰]
سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش فرانتس روزنتال، ج۱، ص۷۱-۷۲، بغداد، ۱۳۸۲ق.
[۶۱]
سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش فرانتس روزنتال، ج۱، ص۲۸۲، بغداد، ۱۳۸۲ق.
۶. السر الظهیری باولاد احمد النویری ؛ [۶۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۶۳]
بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۱۱.
۷. غایة الامانی فی تراجم اولاد القسطلانی ؛ [۶۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۸. الفهرست ؛ [۶۵]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۹. اللباب فی الالقاب ؛ [۶۶]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۱، ص۵۱۳، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۱۰. المُخَضرمین ؛ ۱۱. المُغَیَّر اسمهم ؛ ۱۲. المؤاخابینهم ؛ ۱۳. المُدَلّسین ؛ [۶۷]
شوکانی، محمد، البدر الطالع، ج۱، ص۵۱۲-۵۱۳، قاهره، ۱۳۴۸ق.
۱۴. مَشیخه ؛ [۶۸]
نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، ج۱، ص۵۶، دمشق، ۱۳۶۷ق.
۱۵. مورد الطالب الظَمی [۶۹]
ابن طولون، محمد، القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة، به کوشش محمد احمد دهمان، ج۲، ص۴۵۴، دمشق، ۱۴۰۱ق.
۱۶. نورالعیون بما تفرق من الفنون . [۷۰]
بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۶۸۵.
گذشته از این آثار، نجمالدین استخراجات (تخریج) زیادی برای خود و دیگران به عمل آورده بود. [۷۱]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۸، قاهره، ۱۳۵۵ق.
از سودمندترین کارهای او ترتیب دادن فهارس الفبایی برای برخی کتابهای مهم تراجم مانند الحلیه ، المدارک ، تاریخ الاطباء ، طبقات الحنابله و تذکرة الحفاظ و ذیلهای آن بود. [۷۲]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۶، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۸ - محییالدین ابوزکریا یحیی محییالدین ابوزکریا یحیی (۲۳ ربیع الا¸خر ۸۴۸ - ۲۵ ذیقعده ۸۸۵ق/۱۱ اوت ۱۴۴۴-۲۶ ژانویه ۱۴۸۱م)، پسر نجمالدین عمر، در زادگاهش مکه بزرگ شد و تحصیل کرد. پدرش او را به استفاده از بسیاری از علمای مکه واداشت و از گروهی از آنان برای او اجازه گرفت. یحیی بسیاری از نوشتههای سخاوی را از خود او فرا گرفت. به مدینه ، طایف ، قاهره و یمن تا عدن سفر کرد و از علمای هر محل بهره برد. مردی صالح و پرهیزکار بود و هر چند ثروتی نداشت، از پذیرفتن زکات و صدقات خودداری میکرد. شعرشناس بود و در این باب ذوق نیکویی داشت. [۷۳]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۲۳۸-۲۳۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۳.۱ - آثاراز آثار او مجموعههایی برگزیده از دیوانهای شعر و نکتهها و سخنان شگفت بوده است. این آثار را هم به او نسبت دادهاند: ۱. الدلائل الی معرفة الاوائل ؛ [۷۴]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۲۳۸-۲۳۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۲. مایکتب بالضاد و الظاء مع اختلاف المعنی ، که ۳ نسخه از آن در دارالکتب مصر (تیموریه) وجود دارد. [۷۵]
معیبد، محمد جبار، «کتب الضاد و الظاء عندالدارسین العرب»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ج۱، ص۵۹۰، ذیقعدة ۱۴۰۶- ربیعالا¸خر ۱۴۰۷.
وی مجمع الامثال میدانی را نیز تلخیص کرده است. [۷۶]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۱۰، ص۲۳۸-۲۳۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
۳.۹ - عزالدین عبدالعزیزعزالدین عبدالعزیز (۲۶ شوال ۸۵۰ -۹۲۶ق/۱۳ ژانویه ۱۴۴۷- ۱۵۱۵م)، پسر نجمالدین عمر، مورخ و از معروفترین افراد دانشمند بنی فهد است. او در مکه به دنیا آمد و نخست ابوالخیر علی نام داشت و در پی خوابی که پدرش دید، ابوفارس عبدالعزیز نامیده شد. مقدمات را نزد پدر و جدش فراگرفت؛ از شیوخ مکه مانند ابولفتح مراغی و زمزمی و دیگران و نیز از ابن حجر دانش آموخت. در طلب حدیث کوشا بود. بارها برای سماع حدیث به مدینه و قاهره و شام و حلب و غزه رفت. همدرس سخاوی بود و در عین حال در قرائت و حدیث از او بهره گرفت. هنگامی که سخاوی در ۸۸۶ق در مکه مجاور شد، عبدالعزیز بسیاری از تألیفات او را که در میان کتابهای پدرش بود، نزد او خواند. متون عمده فقه و تفسیر و نحو را نزد مشاهیر علمای مکه خواند و اجازه تدریس و روایت حدیث گرفت. [۷۷]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۲۲۴-۲۲۶، قاهره، ۱۳۵۵ق.
در سال آخر عمرش از ابن طولون در مکه حدیث شنید و از او نیز اجازه گرفت. به داشتن مشایخ زیاد معروف بود و معجم شیوخ او شامل نام حدود هزار شیخ است. [۷۸]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، ج۱، ص۲۳۹، بیروت، ۱۹۴۹م.
در سرزمین حجاز پس از پدرش کسی در حدیث با او برابر نبود و در بسیاری از علوم دیگر نیز دست داشت. [۷۹]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۲۲۶، قاهره، ۱۳۵۵ق.
تخریج (استخراج مطالبی ویژه از نوشتههای دیگران) و کشف (ترتیب فهرستهای راهنما برای متنهای مهم) و تاریخ ، کارهای علمی مورد علاقه عبدالعزیز بود. [۸۰]
سخاوی، محمد، الضوء اللامع، ج۴، ص۲۲۶، قاهره، ۱۳۵۵ق.
وی در مکه درگذشت. [۸۱]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۰۰، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۳.۲.۲ - آثار خطی۱. الاجازة . نسخهای از آن در رامپور موجود است؛ ۲. غاية المرام باخبار سلطنة البلد الحرام . اين اثر كه ناقص است، مشتمل بر تاريخ امرای مكه از زمان هجرت تا فوت مؤلف است و با استفاده از نوشتههای پدر مؤلف در مورد تاريخ مكه و آثار فاسى و ابن حجر نوشته شده است. نسخهای از آن در برلين موجود است؛ ۳. النُزهة السَنیة فی اخبار الملوک المصریة یا النزهة السنیة فیما یطلب من اخبار الملوک و خلفاء الدیار المصریة ، دو نسخه از آن در اسکوریال مادرید نگهداری میشود. از این اثر نسخهای نیز با عنوان نزهة سَنَیة مُقنعة مُغنیة مما یلطب من اخبار الخلفاء و الملوک المصریة در وین موجود است. ۳.۹.۲ - آثار یافت نشده۱. بلوغ القری ، ذیلی است بر اتحاف نجمالدین پدر مؤلف؛ ۲. تاریخ مکه ، به ترتیب سالها از ۸۷۲ق تا زمان مؤلف در تاریخ مکه ؛ ۳. الترغیب و الاجتهاد فی الباعث لِذَوی الهِمَم العلیة علی الجهاد ؛ ۴. جزء فی المُسَلسل بالاولیة ؛ ۵. جزء فی المُسلسلات ؛ ۶. الحُجة الدامغة لرجال الفُصوص الرائغة ؛ ۷. رحلة ؛ ۸. فهرست مرویّات او ؛ ۹. معجم مشایخ او؛ ۱۰. نزهة الابصار لما تألف من الافکار ؛ ۱۱. نزهة ذوی الاحکام باخبار الخطباء و الائمة و قضاة بلدالله الحرام . [۸۲]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، ج۱، ص۲۳۹، بیروت، ۱۹۴۹م.
[۸۳]
بغدادی، هدیه، ج۱، ص۵۸۳.
عبدالعزیز طبقات القراء ذهبی را نیز به ترتیب الفبایی مرتب کرده بود. [۸۴]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، ج۱، ص۲۳۹، بیروت، ۱۹۴۹م.
۳.۱۰ - محبالدین ابوالفضل محمدمحبالدین ابوالفضل محمد (۸۹۱ -۹۵۴ق/۱۴۸۶-۱۵۴۷م)، مشهور به جارالله، مورخ و آخرین فرد دانشمند این خانواده است. پدر او عبدالعزیز و مادرش کمالیه دختر محبالدین ابوبکر احمد برادر نجمالدین عمر بود. در زادگاهش مکه از پدرش و سخاوی و محلب طبری دانش آموخت. از کسانی مانند عبدالغنی بن بساطی، عایشه دختر ابن عبدالهادی و محمد بن شهاب بوصیری اجازه گرفت. [۸۵]
سخاوی محمد، الضوء اللامع، ج۳، ص۵۲، قاهره، ۱۳۵۵ق.
آنگاه به مصر و شام سفر کرد و در ۹۲۲ق/۱۵۱۶م هنگامی که ملک اشرف قانصوه الغوری به حلب رفت جارالله نیز به آنجا وارد شد. [۸۶]
ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، ج۱، ص۴۳۴، دمشق، ۱۹۷۲م.
در حلب دوست و همدرس شمسالدین محمد بن طولون شد و بعدها میان آن دو مکاتبه برقرار بود و هر سال هر کدام متوفیات آن سال را ضبط و به وسیله حجاج برای یکدیگر میفرستادند. [۸۷]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، ج۲، ص۱۳۱، بیروت، ۱۹۴۹م.
جارالله به بیتالمقدس و یمن نیز مسافرت و از علمای آنجا استفاده کرد. سید سَمهودی در شهر مکه به او خرقه پوشانید. [۸۸]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۳۰۱، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۸۹]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر،ج۱، ص۲۱۸، بیروت، ۱۴۰۵ق.
از جمله کسانی که از او دانش آموخته و اجازه گرفتهاند، ابن طولون و رضیالدین محمد بن حنبلی حلبی را میتوان نام برد. [۹۰]
ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، ج۱، ص۴۳۵-۴۳۶، دمشق، ۱۹۷۲م.
جارالله در مکه و مدینه به روایت حدیث پرداخت [۹۱]
عیدروسی، عبدالقادر، ج۱، ص۲۱۸، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
و در زادگاهش در گذشت. [۹۲]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۳۰۱، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۳.۲.۱ - آثار چاپی۱. تحفة اللطائف فی فضائل الحبر ابن عباس و وَجّ الطائف ؛ [۹۳]
مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیی´ من خبرها لجارالله محمد ابن فهد»، ج۱، ص۱۹۲، مجله معهد المخطوطات العربیة، جمادیالاول - شوال ۱۴۰۷.
۲. حسن القِری فی اودیة اُمّ القُری ؛ [۹۴]
مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیی´ من خبرها لجارالله محمد ابن فهد»، ج۱، ص۱۹۲، مجله معهد المخطوطات العربیة، جمادیالاول - شوال ۱۴۰۷.
[۹۵]
جاسر، حمد، «حول رسالة فضل جدة»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ج۱، ص۵۴۴، کویت، ذیقعدة ۱۴۰۷- ربیعالا¸خر ۱۴۰۸.
۳. رسالة فی فضل جدة وشیء من خبرها . [۹۶]
مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیی´ من خبرها لجارالله محمد ابن فهد»، ج۱، ص۱۸۹، مجله معهد المخطوطات العربیة، جمادیالاول - شوال ۱۴۰۷.
۳.۲.۲ - آثار خطی۱. الاقوال المُتَّبعة فی بعض ما قبیل من مناقب ائمة المذاهب الاربعة ؛ [۹۷]
زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۰۹.
۲. تحفة الناس بخبر رباط سیدنا العباس ، یک نسخه از آن در ییل موجود است؛ [۹۸]
نموی، ج۱، ص۱۳۸.
۳. الجواهر الحِسان فی مناقب السلطان سلیمان بن عثمان ؛ [۹۹]
زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۰۹.
۴. الخبر المرفوع فی ایام الاسبوع ، نسخهای از آن در ییل نگهداری میشود؛ [۱۰۰]
نموی، ج۱، ص۱۶۸.
۵. گزیدهای از الدر الفاخرلاعیان القرن العاشر ، نسخهای از آن در کمبریج موجود است؛ ۶. السلاح و العدة فى فضائل بندر جدة ، ۲ نسخه از آن در برلين و وين موجود است؛ ۷. منهل الظرافة بذیل مورد اللطافة فیمن ولی السلطنة و الخلافة ، ۲ نسخه از آن در برلین، نگهداری میشود؛ ۸. نهاية السول لبركات فضل آل بيت الرسول ، نسخهای از آن در برلين موجود است؛ ۹. النکت الظراف ، نسخهای از آن در چستربیتی نگهداری میشود؛ ۱۰. نیل المُنی بذیل بلوغ القری . ۳.۹.۲ - آثار یافت نشده۱. بلوغ الارب بمعرفة الانبیاء من العرب ؛ [۱۰۱]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۲۵۳.
۲. بهجة الزمان بعمارة الحرمین لملوک آل عثمان ؛ [۱۰۲]
بغدادی، ایضاح، ج۱، ص۲۰۱.
۳. تحفة الایقاظ بتتمة ذیل طبقات الحفاظ ، تکملهای است بر لحظ الالحاظ نیای بزرگش تقیالدین ابن فهد. جارالله نوشتن تحفة را در ۱۲ ربیعالثانی ۹۴۴ق/۱۸ سپتامبر ۱۵۳۷م به پایان برده است؛ [۱۰۳]
جارالله، ابوالفضل محمد، مؤخره بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، ج۱، ص۳۸۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق.
۴. التحفة اللطیفة فی بناء المسجد الحرام و الکعبة الشریفة ؛ [۱۰۴]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، ج۲، ص۱۳۱، بیروت، ۱۹۴۹م.
۵. تحقیق الرجا لعلو المقر المحبی ابن اَجا ، که مشتمل بر ۴۰ حدیث است؛ [۱۰۵]
ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، ج۱، ص۴۳۴، دمشق، ۱۹۷۲م.
۶. تحقیق الصفا فی تراجم بنی الوفا ؛ [۱۰۶]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۳۷۸.
۷. رسالهای درباره بازار عکاظ ؛ [۱۰۷]
دانشنامه.
۸. رسالة فی کتاب السرفی دیوان مصر ؛ [۱۰۸]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۸۸۵.
۹. الفرائد البهیات فی فوائد البلدانیات؛ [۱۰۹]
جاسر، حمد، «حول رسالة فضل جدة»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ج۱، ص۵۴۶، کویت، ذیقعدة ۱۴۰۷- ربیعالا¸خر ۱۴۰۸.
۱۰. معجم مشایخ خود و شاعرانی که از آنان شعر شنیده است. [۱۱۰]
ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، ج۱، ص۴۳۵، دمشق، ۱۹۷۲م.
۴ - فهرست منابع(۱) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق. (۲) ابن حنبلی، محمد، در الحَبَب فی تاریخ اعیان حلب، به کوشش محمود احمد فاخوری و یحیی زکریا عباره، دمشق، ۱۹۷۲م. (۳) ابن طولون، محمد، القلائد الجوهریة فی تاریخ الصالحیة، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۱ق. (۴) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۵) ابن فهد، تقیالدین محمد، «لحظ الالحاظ»، ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق. (۶) ازهریه، فهرست. (۷) بغدادی، ایضاح. (۸) بغدادی، هدیه. (۹) جارالله، ابوالفضل، محمد، مؤخره بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق. (۱۰) جاسر، حمد، «حول رسالة فضل جدة»، مجله معهد المخطوطات العربیة، کویت، ذیقعدة ۱۴۰۷- ربیعالا¸خر ۱۴۰۸. (۱۱) حاجی خلیفه، کشف. (۱۲) خدیویه، فهرست. (۱۳) دانشنامه. (۱۴) زرکلی، اعلام. (۱۵) سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش فرانتس روزنتال، بغداد، ۱۳۸۲ق. (۱۶) سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق. (۱۷) سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، ۱۹۲۷م. (۱۸) شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، ۱۳۴۸ق. (۱۹) ظاهریه، خطی (حدیث). (۲۰) عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر، بیروت، ۱۴۰۵ق. (۲۱) غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۹م. (۲۲) فاسی، محمد، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، به کوشش فؤد سید، بیروت، ۱۴۰۶ق. (۲۳) کوثری، محمد، مقدمه بر ذیل تذکرة الحفاظِ ذهبی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۶ق. (۲۴) مدعج، عبدالمحسن، «رسالة فی فضل جدة و شیی´ من خبرها لجارالله محمد ابن فهد»، مجله معهد المخطوطات العربیة، جمادیالاول - شوال ۱۴۰۷. (۲۵) معیبد، محمد، جبار «کتب الضاد و الظاء عندالدارسین العرب»، مجله معهد المخطوطات العربیة، ذیقعدة ۱۴۰۶- ربیعالا¸خر ۱۴۰۷. (۲۶) نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن فهد»، ج۴، ص۱۶۱۲. ردههای این صفحه : تراجم | خاندان ابنفهد | خاندان ها | خاندان ها | درگذشتگان سده 10 (قمری) | درگذشتگان سده 11 (قمری) | درگذشتگان سده 9 (قمری) | علمای اهل سنت | علمای قرن دهم | علمای قرن هشتم | علمای قرن یازدهم
|